PLM در مقابل ERP

PLM در مقابل ERP

 بسیار مشاهده میشود که سازمان ها از تمایز بین سیستم های بالادستی PLM با سیستم های پایین دستی ERP عاجزند. لذا در این مقاله سعی داریم تا تفاوت بین این دو را توضیح دهیم.

 

 

PLM1 در صنایع فرایندی است که به مدیریت کامل چرخه عمر محصولات از مرحله شروع ایده تا طراحی مهندسی و تولید و به دنبال آن مرحله سرویس دهی و نگهداری تا بازیافت محصول تولید شده می پردازد.PLM  از طریق یکپارچه3 سازی افراد، اطلاعات، فرآیند ها و سیستم تجاری و اطلاعات محصولات را برای تبادل با شرکت ها و سرمایه گزاران فراهم می کند.

اما درباره  2ERP خوب است بدانید که یک نرم افزار مدیریت تجاری فرآیند ها را برعهده دارد که به سازمان این مکان را می دهد که با استفاده از یک سیستم با برنامه های یکپارچه به مدیریت کسب و کار خود بپردازد و عملکرد سیستم ها، تکنولوژی های به کار گرفته شده و نیروی انسانی آن سازمان را کنترل کند. نرم افزار ERP تمام جنبه های عملکرد سازمان، شامل برنامه ریزی، توسعه، ساخت، فروش و بازاریابی را در یک پایگاه داده4 و نرم افزار و رابط کاربری، به صورتی کاملا یکپارچه انجام می دهد.

حال که به معرفی کوتاهی از این دو موضوع پرداختیم، می توان به بررسی جزئیات آنها و مقایسه هریک با دیگری پرداخت.باید ببینیم تفاوت های بین PLM و ERP چیست؟ بررسی های مختلفی پیرامون این موضوع صورت گرفته و از زاویه های دید مختلفی به بررسی آن پرداخته شده است. در این بخش تعدادی از این دیدگاه ها را بیان خواهیم کرد.

erp1

1- این دو سیستم اهدافی متمایز دارند، اما در مواردی هم با یکدیگر همپوشانی هایی دارند که باید به آنها توجه داشت. زمانی که از هر دوی این سیستم ها به صورت هم زمان و با همکاری مناسب با یکدیگر در یک سازمان استفاده می شود، آن سازمان توانایی کنترل کامل روی تمام فرایند های مربوط به تولید و ساخت را خواهد داشت. PLM روی فرایند های بالادستی5 تمرکز دارد، ازمرحله خلق ایده، همکاری برای ایده پردازی و نوآوری، تهیه مدل مجازی، ساخت مجازی قطعه در فضای مدل سازی سه بعدی، تحلیل ها و شبیه سازی قطعه، مهندسی و مدیریت پروژه در راستای تحقق ایده، بررسی مطابقت محصول با پارامتر های مورد نظر و… در این حوزه قرار می گیرند. در حالی که ERP روی فرایند های پایین دستی6 و تولید فیزیکی محصول تمرکز دارد. مانند فرآیند های حسابداری، پیش بینی فروش، خرید مواد خام اولیه، تهیه فهرست مواد مورد نیاز، مدیریت منابع، برنامه ریزی ساخت سرویس خدمات و پشتیبانی مشتریان، اجرای پروژه، پیگیری و متد های تحویل محصول به مشتری در این حوزه قرار می گیرد.

erp_dataflow

2- MDM یا Master data management یک موضوع مشترک برای PLM و ERP است چرا که هر دوی آنها استفاده کننده از اطلاعات و جزئیات لیست مخصولات یا BOM هستند. PLM معمولا مدیریت اطلاعات محصولات و قطعات، اسناد، نشریات فنی و لیست مهندسی قطعات و مواد مورد نیاز پروژه (EBOM) را ساخته و مدیریت می کند. در حالی که MBOM یا لیست قطعاتی که برای ساخت به آنها نیاز است، SBOM یا لیست قطعاتی که در مرحله سرویس دهی به آنها نیاز است و As Built BOM یا لیست قطعات مورد نیاز حین ساخت، بوسیله ERP کنترل می شود. علاوه بر این سیستم اجرای فرایند ساخت(MES) 7 نیز در این حوزه قرار می گیرد. بحث های زیادی وجود دارد که صاحب اصلی اطلاعات در یک پروژه که در فضای یکپارچه ایجاد شده چه کاربری می باشد. علاوه بر این برخی از سازمان ها تصمیم می گیرند که در مسیر کلی پیش رو به سمت آینده از PLM استفاده نکنند.

3-PLM روی تاریخچه و سابقه محصول و مدیریت تغییرات محصول تمرکز دارد (تعاملات ارتباطی) در حالی که ERP روی مدیریت محصول، فرایند ساخت، برنامه ریزی برای زمان بندی اقدامات لازم، گزارشات مالی، یافتن منابع تمرکز دارد.(فعالیت های تعملاتی)8. مدل اطلاعات PLM بسیار منطبق بر ساختار اطلاعات انعطاف پذیر مورد نیاز است. اطلاعات بصری و داشبورد ها می توانند دقیقا مشابه فرا داده های9 بدون ساختار باشند که قابلیت ایجاد تغییر به صورت سریع  در مرحله ای که هنوز محصول در حالت مدل دیجیتالی است، وجود دارد. مدل اطلاعات ERP در شرایطی با حجم بالای تراکنش های تکرار شونده، داده کاوی های سلسله مراتبی10، اقدام های متمرکز و کنترل شده و فرایند های تجاری کاملا تعریف شده بسیار بدون انعطاف است .

 

the-hci-group-erp-graphic

4- PLM و ERP در سازمان های مختلف می توانند با یکدیگر اشتراک ها و همپوشانی هایی هم داشته باشد، اما با وجود این نکته باز هم غیر قابل جایگزینی با یکدیگر هستند.تمرکز هر کدام از این دو مطابق سابقه کاری سازمان، مسیر کاری و فرآیند های آنها، محصول و سرویس های وابسته به آن و مسائل فرهنگ می تواند  تغییر کند. عموما سازمان هایی که بیشتر نگاهشان به بخش تحقیق و توسعه و مهندسی می باشد، خودشان را بیشتر تولید محور و متمرکز بر تولید در نظر می گیرد، از طرفی سازمان هایی که در حوزه نوآوری فعالیت می کنند و فعالیت مهندسی دارند بیشتر خودشان را علوم محور و متمرکز بر علوم مهندسی می دانند.

فرایند کار در بستر PLM نیازمند یک نظم ویژه و اصولی ثابت است اما انعطاف پذیری هایی نیز در این سیستم به منظور پشتیبانی از فعالیت های طراحی تکراری، مدیریت خلاقیت در مرحله طراحی و ایجاد امکان تصمیم گیری در فرایند ها در نظر گرفته شده است. یک تفاوت ساده که میان  PLM و ERP وجود دارد، تمرکز ERP روی بهینه سازی محصولات فیزیکی موجود می باشد در حالی که PLM متمرکز روی بهینه سازی محصولات جدید، مالکیت معنوی و دانش فنی است.

5- PLM و ERP هر دوموجب بهبود دادن عملکرد کسب و کار می شود. گاهی به این نکته اشاره می شود که PLM بیشتر روی مزایا و پیشرفت های دراز مدت متمرکز است و مسیر را برای خلاقیت بیشتر، جلوگیری از هدر رفتن زمان و دنبال کردن رویکرد های پیشرفت مستمر فراهم می کند. در حالی که ERP روی جلوگیری از هدر رفت مالی و کاهش هزینه ها با بودجه ای ثابت متمرکز می باشد، به همین دلیل شاید توجیه بیشتری برای سرمایه گزاری رو آن در پروژه ها وجود داشته باشد.

plm_erp

6- نکته اساسی که باید به آن توجه داشت این است که تغییر به سمت پیاده سازی PLM باید قبل از پیاده سازی سیستم ERP باشد. این موضوع به این معناست که ابتدا باید سیستم یک پارچه PLM در حوزه میدیریت چرخه عمر محصولات پیاده سازی شده، سپس همگام سازی11 بین آن با ERP صورت گیرد. بنابراین از همین طریق سازمان های تولید کننده می توانند مانع بروز مشکلاتی نظیر خطا در سفارش گیری، هدر رفتن زمان، ضعف در سیستم یادآوری برای محصولات مورد نیاز و … شود. تولید کنندگانی که پیش از پیاده سازی PLM به سمت سیستم های ERP می روند عموما با چالش هایی در زمینه مدیریت بهینه سوابق محصولات رو به رو می شوند. سازمان دهی فرایند های موثر بوسیله PLM  پیش از پیاده سازی یک سیستم یکپارچه ERP که کاملا سازگار با ساختار کلی موجود می باشد می تواند بازده سازمان را به بیشترین حد ممکن برساند و هزینه های انتقال اطلاعات را به کمترین مقدار ممکن کاهش دهد همچنین منافع کسب و کار را در سراسر یک سازمان توسعه یافته بهینه سازی کند.

7- پیاده کردن فرایند یکپارچه سازی همزمان PLM و ERP می تواند منجر به افزایش توانایی PLM در مدیریت و به روز رسانی تمامی محتوای مهندسی و فرایند ها به محض توسعه و تغییر هر یک آنها منجر شود. این سرمایه گزاری یکپارچه می تواند بوسیله سرویس های سرمایه گذار که بر پایه ی پروتکل دسترسی سریع هستند، راه حلی برای قدرتمند سازی و استفاده مجدد را فراهم کند.

8-ERP معمولا از دیدگاه پیاده سازی، تمرکز اصلی شرکت های سرمایه گزاری در حوزه IT می باشد. از دیگاه آنها PLM همواره همراه و در کنار فعالیت های مهندسی و توسعه محصولات است. با این حال مهندسین همیشه PLM را به عنوان مدیر یا یک مجموعه از ابزار ها در نظر می گیرند و مالکیت آن را به فعالیت خودشان اختصاص می دهند علاوه بر این پیاده سازی آن را نیز به تیم مهندسی IT خود محول می کنند .گاهی در یک سیستم یکپارچه به دلیل ایجاد پیچیدگی ها و استقرار سیستم تعاملی خاص و تفاوت با روش های سر راست قدیمی، تمایل به IT کم می شود.نهایتا می توان گفت موفقیت یک پروژه پیاده سازی PLM وابستگی مستقیمی به همکاری نیروی انسانی و ساختر IT پیاده سازی شده دارد.

اما از نگاهی دیگر اگر بپرسیم اساسا PLM چه زمینه هایی رادر بر میگرد.

PLM چه زمینه‌هایی را در برمی‌گیرد؟

ساختار سازماني بيشتر شركت­هايبزرگ دنيا از دو زمينه اصلي كه زنجيروار به هم متصل هستند به نام­هاي زنجيره عملياتي و زنجيره فني تشكيل مي­شوندكه مي­توان در یک دسته­بندي، سيستم­هاي ERP را جهت مديريت زنجيره فرآيند­هاي عملياتي و PLM را جهت مديريت زنجيره فرآيندهاي فني مهندسي قرار داد. شكل 1-1 بيانگر محدوده كاري اين دو سيستم و نحوه ارتباط اين مفاهيم را نشان مي­دهد.

شكل 1-1- محدوده كاري سيستم­هاي PLM و ERP

برخي از زمینه‌هایی كه به‌طورمعمول در يك سيستم PLMدر حوزه­هاي مديريت، مهندسي، منابع، بازاريابي و فروش، تضمين كيفيت و امور نظارتي، توليد و خدمات پس از فروش پوشش داده مي­شوندعبارت‌اند از:

 

  • در حوزه مديريت:
  • توسعه محصول جديد و ارائه آن(NPDI)
  • مديريت برنامه‌ها
  • مديريت پروژه
  • مديريت درخواست‌ها
  • مديريت تغييرات (ECR/ECO)

 

  • در حوزه مهندسي:
  • توسعه مفهومي محصولات
  • طراحي سیستم‌های مهندسي
  • طراحي جزئيات ساختCAD,CAM,CAE
  • مديريت پیکربندیداده‌هاي مهندسي PDM
  • روش‌های طراحي و ساخت گوناگون
  • اعتبار سنجي و تائيد نهايي QC))
  • در حوزه مديريت منابع:
  • منابع اوليه
  • مديريت قطعات و تأمین‌کنندگان
  • در بازاريابي و فروش:
  • مديريت نمونه كارها و سبد محصولات (Portfolio)
  • پاسخ به طرح‌های پيشنهادي
  • در تضمين كيفيت و امور نظارتي:
  • مديريت كيفيت و قابليت اطمينان
  • ايجاد و مديريت مقررات
  • در توليد:
  • مديريت فرايند توليد
  • طراحي ابزار
  • شبیه‌سازی خطوط توليد
  • برنامه‌نویسیماشین‌هایCNC و روبات‌های صنعتي
  • قالب‌سازی
  • در خدمات پس از فروش و مشتري:
  • تجزیه‌وتحلیل فيدبك ها
  • ايجاد اطلاعات فني قابل تحويل
  • تجزیه‌وتحلیلبرنامه‌ریزی‌های پس از فروش

همه­ شرکت‌ها نیازمند مدیریت اطلاعات و ارتباطات با مشتریان (CRM)­، تأمین‌کنندگان­(SCM)­، منابع درون‌سازمانی (ERP)­و برنامه‌ریزی و توسعه‌ی محصول (PLM) هستند. در این میان، راهکار PLM در زمان توسعه‌ محصول محوریت دارد و تنها اين راهكار است که از ابتدا تا انتهای چرخه عمر محصول در رأس فعالیت‌های سازمانی قرار دارد و تمام حوزه­های دیگر زیرمجموعه آن محسوب شده و در تکمیل چرخه عمر محصول آن را یاری می­نمایند.به‌طور خلاصه محدوده اصلی راهکار PLM در مقایسه با دیگر راهکارهای مدیریت­، در شكل 1-2 نمایش داده‌شده است. این نمودار میزان اهمیت راهکار در طول چرخه عمر را نشان می­دهد.هرچند خبرها حاکی از این است که همه این راهکارها در حال ادغام در سیستم PLM می­باشند و انتظار می­رود در آینده­اي نزدیک، سیستم‌هایPLMجامع‌تری که همه محدوده چرخه عمر را پوشش دهند وارد بازشوند. به‌عنوان‌مثال یکی از معروف‌ترین برندهای  ارائه‌دهندهERPدر جهان که SAP نام دارد، اقدام به ارائه سیستم‌هایPLM نموده است.

شکل 1-2-تأثیر راهکارهای سازمانی در مراحل مختلف چرخه عمر محصول

 

 


1- product lifecycle management

2- enterprise resource planning

3-integrated

4-database

5- up-stream

6- down-stream

7- manufacturing execution system

8- relational interactions

9- Metadata

10- hierarchical data mining

11- syncing

آموزشPLMدر مقابلERP را با ما تجربه کنید آموزش جامع PLM را با سایت dasme  تجربه کنید آموزش کامل ERP و آموزش های لازم در مورد برنامه PLM و ERP وPLM در مقابل  ERP